پنج ماهگی
سلام سلام به هر روز نویی که با تو صبح میشه عز یز دلم باید بگم که باید اعتراف کنم که روزها می گذرند وما افسوس روز هایی رو میخوریم که برا گذروندنشون حرص می خوردیم وخدا روشکر تو داری بزرگ میشی وهروز یه ادا وکارایه تازه ای داری آبجیات خیلی دوست دارند اصلا می خوان تورو بخورن آبجی فاطمه ات که دستش درد نکنه هم مواظبته هم باهات بازی می کنه هم بعضی وقتا از چشم من دور بهت امر و نهی می کنه ینی ادای آبجی فرشته با خودش رو برا تو در میاره وخودشو خالی می کنه عزیزم خیلی حرفا هستش که می خوام بهت بگم راجع به خودمون راجع به خونوادمون و راجع به خودت ولی نه وقت کافی دارم ونه ...
نویسنده :
مامانجون
11:17