یک ماهگی
عکس 6روزگیت بعد از اینکه برا ازمایش زردی برده بودیمت که خدا روشکر زردیت اومده بود پایین
این شعله ررد خاله منیره پخته بود واسمت و روش نوشته بودند برامون فرستادند
دستشون درد نکنه و خدا قبول کنه
4روزه بودم که گفتم بهتر از همین اول ،کتاب فیزیکرابردارم بخونم تا خیالم راحت شه که یهویی خوابم برد شکار عکس از ابجی فرشته ام
پا های نوچولوم تو 8روزگی توی دستای بابام
اینم یه تفاوت بز رگ بین ما و ادم بزرگا این پا کجا و اون پا کجا
فلفل نبین چه ریز بشکن ببین چه تیزه
اینجوریم نگاه نکن بعدها پا تو جای آدمای بزرگ میزارم انشالله
ااینجا هم 28 روزه بودم که برای اولین بار رفتم رستوران پاتوق و رستوران خانوادمون قبل اینکه من نبودم و حالا اومدم اعلام حضور م برا خوردن
یه چیز دیگه اینجا 9 روز بود که از اون ماجرا میگذ شت تو 20 روزگی (ختنه) شدم خاله منیره هم تو زحمت اینکار پیشمون بود.
تقدیم به شما سه گل عزیزم